جدول جو
جدول جو

معنی حمل کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حمل کردن
(نِ دَ)
بردن. کشیدن. بار کردن. برداشتن، نسبت کردن. اسناد کردن. اسناد دادن. فرض کردن. احتمال دادن: و اگر نادانی این اشارت را که بازنموده شده است بر هزل حمل کند... (کلیله و دمنه).
آن به که چون منی نرسددر وصال دوست
تا ضعف خویش حمل کند بر کمال دوست.
سعدی.
بر آن حمل کردند یاران پیر
که پروای خدمت ندارد فقیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا
حمل کردن
ترابردن، دریافتن گمان کردن نقل کردن و بردن چیزی از جایی بجای دیگر، توجیه کدرن تعبیر کردن قیاس کردن: (این مطلب را بر چه حمل میکنید ک)
فرهنگ لغت هوشیار
حمل کردن
((حَ کَ دَ))
بردن چیزی از جایی به جای دیگر، تصور کردن، در وهم افتادن
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
فرهنگ فارسی معین
حمل کردن
ترابردن
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
حمل کردن
بردن، آوردن، منتقل کردن، نقل کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حمل کردن
للحمل
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حمل کردن
Carry
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حمل کردن
porter
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حمل کردن
taşımak
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حمل کردن
اٹھانا
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به اردو
حمل کردن
বহন করা
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
حمل کردن
kubeba
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حمل کردن
לשאת
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به عبری
حمل کردن
나르다
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
حمل کردن
運ぶ
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حمل کردن
उठाना
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به هندی
حمل کردن
membawa
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حمل کردن
ถือ
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
حمل کردن
dragen
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
حمل کردن
llevar
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حمل کردن
portare
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حمل کردن
carregar
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حمل کردن
携带
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به چینی
حمل کردن
nieść
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
حمل کردن
нести
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حمل کردن
tragen
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
حمل کردن
нести
تصویری از حمل کردن
تصویر حمل کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
صبر کردن، بردباری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
تاب آوردن، برتافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
Weather, Bear, Endure, Incur, Tolerate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
ertragen, sich zuschulden kommen lassen, tolerieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
терпеть , вытерпеть , понести , выносить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
терпіти , витримувати , зазнавати , витримувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
znosić, ponieść, tolerować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
承受 , 忍受 , 招致 , 容忍
دیکشنری فارسی به چینی